هبوط

تبعیدگاه

هبوط

تبعیدگاه

مستم کن

الا یا ایهاالساقی چو مستم مست مستم کن 

 

دلم را از جفا پر کن به مسجد سرپرستم کن 

 

 

دمی با سرخوشان باشم دمی با دلکشان گردم 

 

مرا حیران تر از هردم به زاری هرچه پستم کن 

 

 

ز هر سو دشمنان خنجر زهرجا دوستان دشنه 

 

چو مرگم در رسد یارم بکش دستی و هستم کن 

 

 

بده جام مرا اکنون که لب خشکیده گردیده 

 

ولی زنجیر عشقت را به گردن ، پا و دستم کن 

 

 

دلم لبریز از خون شد ز هجران اشک می بارد 

 

چو هشیاری شود حاصل ز اشک و خون چو مستم کن 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 7 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:45 ق.ظ


قلمتان پر توان است پرتوان تر باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد