زمان در گذر است
عبور در گذرگاه زمان با سختی و آسانی همراه است
بخشی از زمان شب است و بخشی روز
قسمتی از زمان سرما هست و قسمتی گرما
مرور زمان یعنی پایان یک داستان و آغاز یک ماجرا
خود را برای مرور زمان آماده کنیم
من یار چو خواهم با ناز بخواهم
از هم الف و یا با راز بخواهم
دل برده نگاهش با آه جگرسوز
جان با طرب و رقص چون ساز بخواهم
مستی من مست دائم شده با شور
تکرار رهی شعر آواز بخواهم
ای گلرخ زیبا ای یار وفادار
بوسم کن و مستم کن تا ناز بخواهم
ازاده شدم من آزاد ز هر قید
دلداده حق گشتم و همراز بخواهم
یا رب به دلم نور رخت جلوه مستان
مستم بکن از باده و چون باز بخواهم
من تو را می بینم
تا ما شویم
و آنگاه دست خدا را در جمع خود حس کنیم
در این حال می توان از جاده پرخطر دنیا عبور کرد
عبوری آسان
و البته زیبا
با چشمانی باز
و فکری آزاد
و دلی شاد
پس از فرصت دنیا باید بهره جست
تا آخرتی چون بهشت را رقم زد