حکمت علوی 4

درسهایی از نهج البلاغه ( عزت نتیجه بردباری )

" و لا عزٌ کالحلم "

عزتی مانند حلم و بردباری نیست

بیان حکمت :

حلم و بردباری نوعی صبر برای حصول نتیجه می باشد مانند تحمل زمان بارداری برای مادر که این صبوری باعث کامل شدن فرزند می گردد.

در حقیقت بیقراری می تواند حاصل یک دوره تلاش را به باد فنا دهد در حالی که بردباری و حلم ، انسان را به نتیجه مطلوب می رساند

باید پذیرفت انسان زمانی عزیز است که زندگی را با موفقیت اداره نماید و این عزت تنها در سایه حلم و بردباری بدست می آید

حکمت علوی 3

درسهایی از نهج البلاغه ( غیبت نشانه ناتوانی )

« الغیبة جهد العاجز »

غیبت کردن ، تلاش شخص ناتوان است.

بیان حکمت :

امیرمومنان علیه السلام در تبیین علت و انگیزه شخص غیبت کننده ، این رفتار را ناشی از عجز و ناتوانی او می داند و این نکته ای دقیق است که نیاز به تحلیلی جامع دارد.

معمولا انسان از جهت داشتن توان به سه دسته قابل تقسیم می باشند :

1-   گروهی با اعتماد به نفس ، خود را توانمند می یابند.

2-   گروهی با اعتماد به دیگران ، خویش را قدرتمند می نامند.

3-   گروهی با اتکال به خداوند ، خویشتن را عزیز و قوی می دانند.

گروه اول و دوم هرگاه کم می آورند به تخریب شخصیت رقیب می پردازند و اینچنین می خواهند ، ضعف و عجز خود را بپوشانند.

اما گروه سوم هیچگاه ، خویشتن را ضعیف و عاجز نمی دانند بلکه با توکل به خدای متعال در هرحال ، خود را پیروز در میدان یافته و خویش را بی نیاز از تخریب رقیب می دانند ، خصوصا که رقیب خود اهل ایمان باشد.

 

حکمت علوی 2

درسهایی از نهج البلاغه ( ضرورت یاد مرگ )

« رب مستقبل یوما لیس بمستدبره و مغبوط فی اول لیله قامت بواکیه فی آخره »

امیرمومنان علیه السلام می فرمایند : چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند و چه بسیار کسانی که در آغاز شب بر ایشان حسد می بردند و در پایان شب عزاداران به سوگشان نشستند.

بیان حکمت :

زندگی دنیا آغاز و پایانی دارد اما توجه غالب انسان به تولد و شروع عمر می باشد در حالی که مرگ نیز کاملا طبیعی و پذبرفتنی است.

غفلت و به نوعی فرار از مردن با فراموشی آن نه تنها آرامشی برای بشر ایجاد نمی کند بلکه هنگام مشاهده مرگ دیگران دچار پریشانی و اضطراب نیز می شود.

ضرورت یاد مرگ آن هم با شیوه ای که مولای متقیان علیه السلام تعلیم می فرمایند انسان را از دنیاگرایی بازداشته و تنها این عالم را فرصتی برای آمادگی حضور در جایگاه اصلی زندگی می داند.

 

حکمت علوی 1

درسهایی از نهج البلاغه ( پرهیز از کارهای گوناگون )

« من اوما الی متفاوت خذلته الحیل »

کسی که به کارهای گوناگون پردازد ، خوار شده ، پیروز نمی گردد.

بیان حکمت :

امیرمومنان علیه السلام مسیری را برای انسان ترسیم می کنند که نشانگر حقیقتی ژرف است.

حقیقتی که غالب بنی آدم از آن غافلند.

انسان باید در صراط مستقیم گام نهد ، صراطی که با مدخل صدق شروع می شود و با مخرج صدق ، به انتها می رسد.

از ویژگی های این راه اینست که عمر آدمی هدر نمی رود و انسان با هدایت عقل که با هدایت شرع کاملا هماهنگ می باشد از پرداختن به کارهای گوناگون ، پرهیز نموده ، تمام وقت و توانش را به کاری مشغول می سازد که خدای متعال به او استعداد و علاقه اش را اعطا فرموده است.

اما انسان های غافل از خدا که حاکمیت بر اراده را به میل و هوس سپرده اند در پی سراب های واهی از این سو به آن سو می دوند و عمر خویش را به اموری مصروف می دارند که جز تباهی ، نتیجه ای ندارد.

 

سنت نبوی 40

حمایت از حیوانات

در کتاب واقدی می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در راه مکه سگی را دید که بچه هایش به دورش بودند و شیر می خوردند ، جعیل بن سراقه را فرمود تا جلوی آن سگ بایستد مبادا سواران که می گذرند به وی آسیبی برسانند.»

بیان سنت :

حیوانات که در زندگی با بشر مشترک بوده و چه بسا برای استمرار زندگی اش نقشی را بعهده دارند ، باید مورد حمایت قرار گیرند.

حمایت از حیوانات نشان انسانیت آدمی است و بشر می تواند با چنین احساس مسئولیتی نسبت به همنوعانش بیشتر و بهتر دلسوزی نماید.

 

سنت نبوی 39

لباس و عمامه

در کتاب اسد الغابه می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله لباس سفید را دوست داشت و می فرمود : عمامه زینت اهل علم است.»

بیان سنت :

پوشش و لباس ، نشان فرهنگ و علامت ارزش های برخاسته از باور آدمی است.

در سالهایی که استعمار توانست بر کشورهای اسلامی ، سلطه سیاسی پیدا کند ، تلاشی وافر برای تغییر پوشش و لباس مردم نمود و بویژه با لباس سفید و عمامه به مقابله پرداخت ، هرچند نتوانست در جامعه روحانیت ، این تغییر را عملی سازد.

باید کوشش کرد تا این نشان دینی را برغم تبلیغات استکبار جهانی ، حفظ نمود و آن را بعنوان سنت نبوی قدر دانست.  

 

سنت نبوی 38

دفع ظلم

در کتاب مجمع می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در تشویق کسانی که برای احقاق حق خویش تلاش می کنند می فرماید : هرکس در راه دفع ظلم از خودش کشته شود شهید است ، چه مرگ گوارایی است که شخص در راه احقاق حق خود بمیرد.»

بیان سنت :

گاهی فکر می کنیم شهادت تنها کشته شدن در راه دفاع از ارزشهای دینی است در حالی که دفاع از حق و جهاد برای دفع ظلم نیز خود ارزش بسیاری داشته و کشته شدن در این راه نیز از نگاه پیامبراعظم (ص) شهادت خواهد بود.

دفع ظلم در سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله نشانگر ایمان حقیقی است و باید بدانیم بسیاری از آیات الهی در جهت ترغیب مومنین به جهاد با ظالمین و ستمکاران نازل شده است.

 

سنت نبوی 37

امید برای گناهکاران

در کتاب محاضرات می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مواجهه با گناهکاران با امید بخشی برای توبه آنان می فرمود : مرد گاهی گناه می کند و با آن به بهشت می رود. گفتند : چگونه؟

فرمود : آن گناه همیشه برابر چشم اوست و ترسناک است تا وارد بهشت می شود.»

بیان سنت :

شیطان می خواهد انسان را پس از گناه ناامید کند تا همین ترسی که در دل ایجاد شده او را از رحمت الهی مایوس ساخته و بر تداوم گناه وادار نماید.

اما این بیان پیامبراعظم (ص) نشان می دهد که این ترس خود زمینه ساز توبه واقعی و راهی برای ورود به بهشت می باشد.  

 

سنت نبوی 36

ارزش دنیا

در کتاب وافی می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله  بر مردار بزغاله ای گذر کرد ، به اصحاب فرمود : اگر زنده بود چند می ارزید؟ سپس فرمود : سوگند به آن که جانم در دست اوست ، ارزش دنیا نزد خداوند از این مردار کمتر است.»

بیان سنت :

آیا براستی به دنیا دل بسته ایم؟

آیا به مال و فرزند و همسر وابسته ایم؟

آیا از آبرو و شهرت حاضریم برای خدا بگذریم؟

آیا عبور از امیال و هوسها برایمان آسان است؟

دنیا مزرعه اخرت است همین و بس.

ارزش دنیا به تنهایی از یک مردار کمتر است زیرا خداوند دنیا را پست آفرید تا انسان به آن دل نبندد و سنت نبوی نشانگر بی اعتنایی آن حضرت نسبت به مظاهر دنیوی می باشد.

 

سنت نبوی 35

اعتدال در دین

در کتاب مجمع می خوانیم :

« رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مردی را دیدند که زیاد نماز می خواند پس فرمود : بر شما باد هدایت میانه ای  و سه بار آن را تکرار نمودند.»

بیان سنت :

اعتدال در دین و هدایت به جاده میانه در سنت نبی اکرم (ص) مشهود است و مورد تاکید حضرتش می باشد.

شاید همین اعتدال در دین است که آدمی را به صراط مستقیم رهنمون می سازد و انسان را همواره از نعمت حقیقی و واقعی برخوردار می نماید.

افراط و تفریط بر خلاف سنت پیامبر اعظم می باشد و کسانی که یا با کثرت عبادت ، خود را خسته و بی طاقت می سازند با افرادی که در عبادت ، تنبلی می نمایند ، هردو بر خطا و اشتباه می باشند.